روژه گارودی دانشمند مسیحی که مسلمان شد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 89
نویسنده : محمد

روژه گارودی؛ او که یکی از فلاسفه و متفکرین فرانسوی است، بعد از نیم قرن تحقیق و جستجو درباره حق و حقیقت و پیگیری فراوان و مراجعه به مکاتب و ادیان دیگر، در آخر گمشده خود را در اسلام پیدا کرده و به آرامش درونی خود رسیده است.او که خانواده اش متدین به هیچ دینی نبوده است، در سـنین چهارده سالگی مذهب پروتستان از مذاهب مسیحیت را اختیار می کنـد. ولی در سال ) 1933م( شـروع به فراگیری کتـاب هـای مـارکس و انگلس و لنین می کنـد و در سـال ( 1936م) مدرك خود را در فلسـفه از دانشـگاهی در استراسـبورگ گرفته و به عنوان استاد فلسـفه در آنجا استخدام می شود. از سـال ( 1968م) اختلافـات او و رهـبری حزب مارکسـیست شـروع می شود و در سـال ( 1970م) درمرحله ای جدید قرار می گیرد که باعث می شود رفته رفته از این حزب کنار بکشد. در سال (1982 م ) کتابی را به نام «اسلام، دین آینده» تألیف می کند، و این کار به نوبه خود آماده سازی برای اعلان به اسلامش بوده است که در سال 1982میلادی، مطابق با یازدهم رمضان 1402هجری اسلام را اختیار می کند.
او در مورد اسلام، می گوید:«...اسلام به جهت خراب کردن و جنگ و کشتن انسان نیامـده است، بلکه بدان جهت آمده تا آن که مسـلمانان، جانشـین و خلیفه در روی زمین به جهت برپایی حکم خدا باشـند...ما در این وقت احتیاج بیشتری به اسـلام داریم، و بر ما است که این اسـلام را به نسل جدید معرفی نماییم، این نسلی که در حالت بدی زندگی می کند. بسـیاری از فلاسـفه غرب، انسان را بی هـدف در زندگی معرفی کرده اند، درحالی که اسـلام برای زندگی انسان، هدف عالی قرار داده است. غرب، حتی دانشگاه غربی اسلام را به خوبی فرانگرفته است، و مع الاسف این مقصود و هدف عمدی در غرب است... برخی از دانشگاه ها درصدد برآمده اند تا هرچیزی را به چیز دیگر مرتبط سازند، ولی یک چیز مهم را فراموش کردند و آن ربط اشیا و امور به خدایی است که خالق اشیاء است، به دنبال اسباب و مسببات رفتند بدون آن که آن ها را به خالقی که به وجود آورنده آن هاست ربط دهند.گرچه انسان در قرن بیستم از حیث تمدن و مادیات پیشرفت کرده ولی روح و حقیقت خود را گم کرده و خود و پروردگارش را نشـناخته است. و لـذا پیشـرفتش به سوي بمب هـا و جنـگ های ویرانگر کشـیده شـده است... اگر ما به آخرت و انسان فکر نکنیم علم و تمـدن مـا به زودی نابود خواهـد شـد. علی الخصوص غرب که احتیاج به رسالت اسـلامی دارد؛ زیرا اسـلام دینی است که دربرگیرنده تمام افکاری است که ادیـان پیشـین آورده انـد، و این دین مکمل آن ادیان و دین جهانی است... غرب توانسـته با علوم و وسایلی که در اختیار دارد،کارهاي خارق العاده ای انجام دهـد ولی با این نحو پیشـرفت که دارد به زودی با اختراعاتش عالم را به نابودی می کشاند. لذا بر مـا است جهـان را بیـدار کرده و مردم را به خـدای یکتای حقیقی بازگردانیم، آن ها را به خـدا مرتبط سازیم. و بایـد هـدف اساسـی ما ساختن مجتمع اسـلامی کامل و واحـد باشد. و بر هر مسـلمانی واجب است که قیام به دعوت مردم نماید و در نتیجه نور را در تمام اطراف عالم منتشر سازد.
او در مورد قران نیز می گوید:
»قرآن کریم آخرین کتاب آسـمانی است که امتداد سـنت الهی در عالم وجود و تمام رسالت های سابق است. ضـروری به نظر نمی رسـد که مـا در قرآن کریم به عنوان یـک مرجع علمی نگاه کنیم، بلکه بایـد در آن چیزی مهم از مسائل علمی را پیگیری نماییم و آن مسائلی است که با دنبال کردن آن، بشریت را می توانیم از خونریزی نجات دهیم .قرآن خالـد و ابـدی است و می توانـد در هر وقت و زمان از تاریـخ به ما بفهماند و راه یا صـراط مستقیم را برای ما روشن سازد و هدف را به ما بنمایاند... »
علوم طبیعی و شـیمی و... وسایل متعددی را براي نابودی بشـریت تقدیم جامعه کرده است، در حالی که در اسـلام، علم دارای اهـداف عالی است. اسـلام مردم را به بحث علمی برای بیان عظمت خالق و پیگیری وفا به واجبات خلافت در زمین دعوت می کند.
بر مسـلمانان است که هر فردی را که به خـدا ایمان آورده را به اهـداف علم آگاه کنند تا بشـریت را به نابودی نکشـند، و تنها اسلام است که قدرت بر حمایت از بشریت را دارد. اسلام راه صـحیح را براي حرکت بحث علمی و حرکت تکنولوژی عرضه می دارد تا انسان را به خضوع و عبودیت برای خداونـد وادارد.
او در جایی دیگر می گوید: «این که من اسـلام را اختیار کردم، چیزی از قبیل تجربه نبود، بلکه همانند اتفاقات بزرگی بود که در زنـدگانی انسان می افتد. و هنگامی که خداوند سـینه ام را برای اسـلام گسترش داد قناعتی در من ایجاد شد که اسـلام تنها این نیست که از دیگر ادیان اختلاف داشـته باشد، بلکه اسلام دین خداست... دین فطرت است که خداوند انسان را بر آن خلق کرده است... دینی است که انسـان به توسـط آن، روح وجود و آقـای عالم خواهـدبود. مقصود آن است که اسـلام دین حق از ابتدای خلق خدا آدم؛ یعنی همان انسان اول است.
او درباره تمدن اسـلامی نیز می گوید: «در تمدن اسـلامی جدایی و تجزیه بین امور نیست. در اسلام علم متصل به دین و عمل
مرتبـط به ایمـان است. و فلسـفه برگرفته از نبوت و نبوت متصـل به عقل است. و زمین از آسـمان دور نبوده و آسـمان متصل و
مرتبط به زمین است، و پیشرفت تمدن سیر صعودی به سوی خدا دارد... »





:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , رهیافته به اسلام , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تا ملکوت و آدرس tamalakoot.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 50
بازدید کل : 12409
تعداد مطالب : 219
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com